چارلز جان هافِم دیکنز (به انگلیسی: Charles John Huffam Dickens)؛ (زاده ۷ فوریهٔ ۱۸۱۲ – درگذشته ۹ ژوئن ۱۸۷۰) نویسنده نامدار انگلیسی و برجستهترین رماننویس عصر ویکتوریا بود. به عقیدهٔ جیمز جویس، نویسندهٔ معاصر، از ویلیام شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بودهاست.
چارلز دیکنز در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در لندپورت زاده شد.[۲] او دومین پسر از ۸ فرزند جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا بود. پدرش از طبقه کارگر و اهل لاابالیگری و وامداری بود. جان دیکنز دوست داشت که در طبقه ممتاز پذیرفته شود. برای همین، در تلاش برای اینکه یکی از فرزندانش به جایی برسد یکی از خواهران چارلز را به آکادمی سلطنتی موسیقی لندن فرستادند که یک آموزشگاه موسیقی اشرافی بود.[۱] جان، پدر چارلز دیکنز نشان خانوادگی یک خانواده مرفه دیگر را برای خانواده خود اقتباس کرد. تلاش جان برای نشان دادن خود به عنوان یک فرد سطح بالا باعث بالا آوردن بدهی و زندانی شدن او در زندان مارشالسی شد. اما در آن زمان رسم بر این بود که همه اعضای خانواده بدهکار هم همراه او زندانی میشدند و تا بدهی شان را نمیدادند، در زندان میماندند. تنها دیکنز ۱۲ ساله از رفتن به زندان، امان یافت[۱] و او را برای تأمین معاش خانه به کارخانهٔ واکس سازیِ وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان همچنان مجبور به کار بود تا بالاخره پس از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.
چارلز دیکنز از نوشتههای سختیهایی که در کودکی و نوجوانی کشیده بود خجالت میکشید؛ بنابراین زندگی خود را در قالب داستانهای خود و شخصیتها توضیح میداد
دیکنز پس از پایان دوره مدرسه در بک دفتر وکالت مشغول به کار شد. دیکنز به نویسندگی علاقه نداشت و مایل بود هنرپیشه شود اما در روزی که قرار بود برای آزمون هنرپیشگی برود، دچار سرماخوردگی شدیدی شد و این فرصت را از دست داد.[۱] پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامهنگار شود. در این دوره، در شیوهای سخت از خلاصهنویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ در حالیکه جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.
چارلز دیکنز طرفداران زیادی در ایالات متحده آمریکا داشت.[۱] در سال ۱۸۴۲ با سفر به آمریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، یادداشتهایی از آمریکا و مارتین چارلز لویت را به قلم آورد که آمیختهای بودند از ستودنیهای بسیار آمریکا و البته همهٔ آنچه که در نگاه دیکنز نفرتانگیز آمدند. وی در سالهای ۱۸۴۴–۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آنجا ناقوسهای جنوآ، عنوان بانگ ناقوسها را به ذهنش القا کرد. کتاب کوچکی که ضربهای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز (اخبار روز) شد و برای بهبود وضع مدارس ژندهپوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست. مدارس ژندهپوشان مؤسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش میدیدند.